شواهد و اسناد متعددی از نفوذ بهائیان و فراماسونرها در ایران وجود دارد که یکی از اسناد ساواک این مسئله را اینگونه شرح می دهد: «...اسرائیل مذهب بهاییها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال 1972 به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه تحبیب از افراد مزبور میکوشد از اقلیت فوقالذکر در سایر کشورهای جهان، به ویژه ایران، بهرهبرداری سیاسی اطلاعاتی ...
در سند ذیل آمده است که در یکی از محافل حزب ایران نوین آمده است تا نمایندگان مجلس به صورت صوری از دولت انتقاد نمایند تا مردم نسبت به مجلس اعتماد پیدا نمایند.
گزارش در زمان نخستوزیری شریف امامی تهیه شد که تیمسار رئیس دفتر در حاشیه آن پینوشتهایی کرده و مهمترین پینوشت و نکته که در خاطر من مانده است مقایسه حکومت شریف امامی با حکومت آموزگار و هویدا بود.
واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازهها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبرو میشدند، معلوم است، ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید.
علیرضا زاکانی نماینده مجلس با انتشار عکس نوشتی با موضوع پهلوی بدتر از قاجار به ماجرای مجلس دوماهه زمین داران و دوسال مملکت داری بدون مجلس در این دوران اشاره کرد.
محسن کاظمی با اشاره تاریخسازیها برای موجهسازی چهره پهلوی گفت: انقلاب اسلامی ما به دلیل ماهیت آزادیبخش خود، دشمنان بسیاری دارد؛ اما ما نباید در برابر این هجمه سنگین تاریخی سکوت اختیار کنیم.
36سال پیش در چنین روزهایی شاپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه تلاش می کرد جلوی انقلابی که در حال وقوع بود را بگیرد اما این تلاش پس از پنج هفته پرماجرا با سرنگونی دولت او و انقلاب اسلامی به پایان رسید.
تصویری از محمدرضا شاه پهلوی و فرح دیبا در مراکش؛ این عکس مربوط به 4 بهمن 1357 یعنی کمتر از 3 هفته تا پیروزی انقلاب اسلامی است. شاه پس از فرار از ایران در 26 دی ابتدا به مصر رفت و پس از چند روز وارد مراکش شد. او در این کشور میهمان سلطان حسن دوم پادشاه این کشور بود. این عکس را "لورنت مائوس" از دومین روز اقامت شاه و خانواده اش در مراکش برداشته است.
شاه در معاملات بزرگ اقتصادی، به خصوص در بخش خرید تسلیحات نظامی از پورسانتهای کلان بهره میبرد. یکی از روشهای خاندان پهلوی برای دریافت رشوه این بود که در مقابل اخذ پروانهی تأسیس مؤسسه اقتصادی و یا کارخانه، صاحبان آنها سهامی را به رایگان در اختیارشان قرار میدادند؛ از این رو بود که درباریان در اکثر شرکتها و مؤسسات اقتصادی کشور صاحب سهام بودند.
در سندی که در ادامه میآید، تعدادی از رجال عصر پهلوی در سال 1346 خواستار اعزام جوانان ایرانی به اسرائیل به منظور آشنایی با وضع جوانان آنجا شدهاند. در بخشی از سند میخوانیم...
از زمان نخستوزیری هویدا، دربار ایران به دوران قاجار رجعت داده شد و همه چیز مملکت در اختیار محمدرضا و فرح قرار گرفت. هر چه زیاد میآمد متعلق به اسدالله علم ـ وزیر دربار ـ بود. ارتش را هم آمریکاییها و انگلیسیها میچاپیدند ...
شرکت انگلیسی کاستین، در چابهار، برای ساختمانهای عادی، غارت است که ما با آنها منعقد میکنیم؛ یعنی آنها ما را غارت میکنند. به دقت گوش دادند، ولی چیزی نفرمودند..